جورج برنارد شاو (George Bernard Shaw) نمایشنامهنویس معروف ایرلندی (۱۹۵۰– ۱۸۵۶)
متوسط عمر یک انسان گوشتخوار ۶۳ سال است. من ۸۵ سالهام و به همان سختی که همیشه کار کردهام کار میکنم. من به اندازۀ کافی زندگی کردهام و میخواهم بمیرم! یک استیک گوشت گاو کار مرا خواهد ساخت ولی من نمیتوانم خود را راضی کنم آن را ببلعم. من میترسم تا ابد زندگی کنم. این تنها عیب گیاهخواری است. جنایتها کمتر از جنایت نیستند وقتی در آزمایشگاهها و تحت عنوان تحقیق پزشکی انجام شوند. بدترین گناه در مقابل موجودات پایینتر، نفرت از آنها نیست بلکه بیتفاوتی نسبت به آنهاست. این (بیتفاوتی) جوهر نامردمی است. مواقعی وجود دارد که ما قدرت آن را نداریم که مانع از بیعدالتی شویم ولی هیچ گاه زمانی وجود نخواهد داشت که نتوانیم اعتراض کنیم. برخی از من میپرسند چکار میکنی که جوانتر از سن خود به نظر میرسی؟ من مطابق سن خود به نظر میرسم، دیگران پیرتر از سن خود به نظر میرسند. از کسانی که جنازه میخورند چه انتظاری دارید؟ حیوانات دوستان من هستند… و من دوستانم را نمیخورم. فکری با کالیبر مغز من نمیتواند از گاو تغذیه کند. کسی با قدرت معنوی من نمیتواند جنازهها را بخورد. تا زمانی که گورهای زندۀ حیوانات کشته شده هستیم، چگونه میتوانیم انتظار شرایط ایدهآل روی زمین را داشته باشیم؟ جورج برنارد شاو در نامهای به یکی از دوستان: «به من گفته بودید تغذیۀ من آنقدر ضعیف است که استخوانهای شکستهام که عمل شدند جوش نخواهند خورد. برای همین هم تصمیم گرفتم یک عکس اشعۀ ایکس بگیرم و بینگو! استخوانهای من چنان محکم و یکدست هستند و چنان رنگ سفید زیبایی دارند که وصیت کردم بعد از مرگم یک جادستکشی از آنها درست کنند و به عنوان سوغات برای شما بفرستند.»«یک مهمانی شام! چه وحشتناک! و قرار است من بهانهای باشم برای قتل آن همه حیوان و پرنده و ماهی رنج کشیده. از شما سپاسگزارم برای هیچ. اگر موقع روزه بود* و نه جشن و مهمانان برای من هم که شده تنها سه روز دست از خوردن اجساد بر میداشتند، لااقل میتوانستم تظاهر کنم که دعوت از من بیغرض بوده است. ولی نشستن بر سر سفرههای خونین در مرام من نیست.» *توضیح: در برخی از فرقههای مسیحیت روزهداران به مدت ۴۰ روز از خوردن هر نوع محصول حیوانی خودداری میکنند. جورج برنارد شاو در پاسخ به یک دعوت مهمانی شام در سال ۱۹۲۹